به گزارش مشرق، آجر به آجرِ بنای انقلاب را مردمانی از گوشه گوشهی این خطه چیدهاند. از اینرو هنوز هزاران قصه ناگفته وجود دارد. روایتها گاهی آینهای میشوند برای بازنمایی آدمهایی که در شلوغی تاریخ از یادها رفتهاند.
قهرمانهایی که دیوارهای کوچه و بازار و مسجد به خود دیدهاند و از یاد نبردهاند. پسر نوجوانی که بسته حاوی اعلامیهها را در میان نگاههای جستوجوگرانه ماموران ساواک به مقصد میرساند. خواهری نگران که کیفی پر از اعلامیه را جابهجا میکند. پسری که به امر مادرش در ساعات حکومت نظامی نوار سخنرانیای را به دست صاحبش میرساند.
کتاب «آماده ترور باش» به قلم علی براتیکجوان روایتگر این قصههای به ظاهر ساده است، با بیانی ملموس و آشنا.
گزیده کتاب:
پاکتی را بهطرفم دراز کرده:
_ از زیر درِ حیاط انداختن تو.
از دستش میگیرم. کمی خیس است. دوتا مورچه رویش راه میروند. خم میشوم و مورچهها را فوت میکنم روی زمین. رویش اسم مرا نوشته. تمبر ندارد. درش را که باز میکنم، یک کاغذ کاهی بیرون میکشم؛ رویش نوشته:
«آمادهٔ ترور باش!»
نسخهی الکترونیکی کتاب را میتوانید در طاقچه بخوانید و نسخهی کاغذی آن نیز قابل سفارش در سایت نشر صاد به نشانی Saadpub.ir است.